اسلام و اصولا هر مذهبى ضد زن است. اسلام سياسى و حکومت ايدئولوژيک اسلامى در ايران زن ستيزى را به اوج رسانده است. زنان قربانيان اين حکومت اند چون نفس زن بودن در اسلام جرم است. این طناب های اعدام که بر گردن زنان فشرده ميشود قرار است بقاى حکومت آپارتايد را تداوم بخشد. بند بند مواد قانون اساسی این حکومت پاره های پوسیده همان طناب های اعدام زنان ستمدیده است که با شعله ور شدن اعتراضات گسترده زنان رو به پاره شدن گذارده است .
از همان لحظه تولد دختر و تا آن زمانی که می خواهد ازدواج کند٬ این قوانین پوسیده جسم و روان دختران و زنان و سالخوردگان را درهم میشکند تا از او موجودی بسازد که انقیاد را بپذیرد. تا قوانین ستمگرانه ای را که محصول دوران جهالت بشر بوده را از جانب خدای موهوم دانسته و در برابرش کرنش کند و دم بر نیاورد . مرد را مسلط بر خود بداند چرا که خدایش در سوره های خرافی و جنایت کارانه نساء٬ آل عمران٬ مریم و ... بارها آن را تکرار و تاکید نموده است . بايد خود را نیمه انسان بداند٬ به موجودیت دست چندم بودنش رضایت دهد٬ چرا که سوره های کتاب جهل و جنایت به کرات بر آن صحه گذاشته است . فرمان برداری کند٬ مورد عطوفت مردانه قرار گرفته و چنان که نافرمان شود از اتاق خواب رانده و در جایی محبوسش سازند. و اگر رام و فرمان بردار و پارسا نگردد٬ با شلاق متنبه شود و خداوند نافرمانان را دوست نخواهد داشت! این اساس و اصول قوانین "مدنی" حاکمیت جمهوری اسلامى سرمایه داران است .
با ورق زدن قانون مثلا مدنی این جمهوری سیاه و عقب مانده٬ با موادی برخورد خواهیم کرد که اگر جای مخاطبین این قانون ها را فقط برای چند روز عوض کنیم٬ مطمئنا اثری از قوانین مدنی و غیر مدنی بر جای نخواهد ماند . این قوانین چنان مشکلات جسمی و روانی را برای دختران و زنان و حتی سالخوردگان به وجود می آورد که زندگی را برایشان به اجباری دهشتناک تبدیل میسازد .
اگر پدری نخواهد دخترش ازدواج کند؛ آن دختر حتی اگر استاد دانشگاه باشد و 40 ساله هم باشد٬ تا آخر عمر نمی تواند ازدواج کند . پدری اگر بخواهد میتواند دختر 17 ساله خود را به عقد مردی 70 ساله درآورد. در بسیاری از مناطق ایران این امر اتفاق می افتد چرا که قانون ارتجاع اسلامى به پدر دختر این حق را میدهد. در ایران تحت حاکمیت جمهورى اسلامی٬ دختر با ازدواج خود بسیاری از حقوق خود را همچون تعیین محل زندگی اش٬ خروج از کشور، کار بیرون از خانه و نوع آن از دست داده و همگی مشروط بر اجازه شوهر میشود . دختر با ازدواجش مجبور به تمکین از مرد شده به گونه ای که بر اساس این قوانین ظالمانه هر گاه مرد اراده کند زن باید آماده برقراری رابطه جنسی باشد. حتی اگر میل نداشته باشد . مطابق این قوانین طلاق حق انحصاری مرد است. مرد هر موقع که بخواهد می تواند زن را طلاق بدهد. اما اگر تقاضای طلاق از سوی زن باشد٬ می بایست مواردی همچون بد رفتاری همسر٬ ندادن نفقه٬ اعتیاد و یا زندانی بودن شوهر و غيره را اثبات کند. اثبات این موارد برای بيدادگاه های قرون وسطائى جمهوری اسلامی بسیار مشکل و تقریبا غیر ممکن است. در بسیاری از این موارد زنان برای رهایی از کتک ها و رفتارهای غیر انسانی مجبور به نخواستن حقوق خود میشوند . در يک کلام٬ خدا روح قوانین زن ستیز اسلامی را تشکیل میدهد. شلاق های کلام خدا از همان ابتدای حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بر سر و صورت زنان ایران باریدن گرفت .
زن ستیزان اسلامی از همان ابتدای حکومت شان با شعارهای "یا روسری یا توسری" به جنگ زنان آمدند و سعی در لگد مال کردن دستاوردهای مبارزاتی زنان و خانه نشین ساختن شان داشتند. گروه گروه دختران و زنان پیشرو را به جوخه های اعدام سپردند. تعداد کثیری از زندانیان سیاسی و قربانیان اعدام های دسته جمعی سالهای پس از به حاکمیت رسیدن اوباشان اسلامی را زنان و دختران تشکیل میدهند . برای حکومت اسلامی امکان این که زنان دارای حقوقی انسانی و برابر با مردان باشند محال و غیر ممکن مینماید چرا که ضدیت با زنان يک رکن اساسى اين حکومت است. اسلام نمی تواند جز این باشد. خدایشان نیز نر و مرد سالار است. به هر کجای قوانین مدنی این حکومت دست گذاشتن و خواهان تغییرش شدن؛ یعنی سرنگون ساختن حکومت اسلامی و محو اسلام. نمی شود چیزی به عنوان اصلاح برایش متصور شد. "اصلاح" این قوانین يعنى حذف قرآن و این یعنی محو اسلام. پس بايد حکومت مبتنى بر قرآن و جنايت را نابود کرد. راه ديگر گردن نهادن به قوانین ظالمانه و زن ستیز و انسان ستیز اسلام است. آزادى و برابرى و اسلام با هم نميشود. اجماع این دو محال و غیر ممکن است.
حکومت کارگرى البته حق بيان و آزادى تبليغ هر جهالتى را ميدهد. اما قوانين اش اجازه نميدهد جهالت زندگى مردم را نابود کند. لذا ما براى زدن ريشه اسلام٬ براى نابودى جامعه طبقاتى که ارابه مذهب و اسلام را هنوز روغنکارى ميکند تلاش ميکنيم. ما براى از بين بردن شرايطى تلاش ميکنيم که مذهب حتى بعنوان افيون هم مورد نياز نباشد. درعين حال يک لحظه خسته نميشويم که اعلام کنيم اسلام ضد زن است٬ اين هيولا را بايد گرفت و در قفس کرد. از نظر سياسى آرا بشر متمدن و انسان گرای امروز سرنگونى حکومتهاى اسلامى و اسلام زدائى در جامعه است.
زنان آزاديخواه و پیشرو خواهان حکومتی آزاد٬ برابر٬ انسانى و سکولار هستند و هدف مبارزه شان را تحقق همين قرار داده اند. کارنامه مبارزاتی جنبش آزادى زن در ايران نشان ميدهد که زنان قصد "کنار آمدن" با اسلام و حکومت اسلامى ندارند. زنان تنها جنبشى نيستند که آزادى و برابرى را جستجو ميکنند. اکثريت عظيمى ميخواهند سر به تن اين حکومت نباشد. با اينحال همين امروز گرفتن سنگرها در دانشگاه و جامعه و بازار کار توسط زنان نشان ميدهد که اين جنگ هزار جبهه دارد. اين سيل راه افتاده است و نهايتا همراه با جنبش آزادى و رهائى جمهورى اسلامى را خواهد برد. تنها ابزار اينها سرکوب و فقر است. اين ابزار هم از کار افتاده است و ادامه نامحدود آن غير ممکن است.
آنجا که جنتی آخوند مرتجع و سرمایه دار از افزایش تعداد دانشجویان دختر بی پرده اظهار نگرانی میکند٬ یا آیت الله های مرتجع قم نشین از ورود زنان به مکان های ورزشی به عنوان تماشاچی احساس خطر کرده و آن را مغایر قوانین شرع دانسته اند٬ و آنجا که در مقابل انزجار افکار عمومی از سنگسار زنان و دختران مجبور به عقب نشینی میشوند٬ همگی از یک چیز پرده برمیدارد: اینکه جمهوری اسلامی با گسترش مبارزات زنان و کارگران بسیار ضعیف و شکننده خواهد بود و میشود آن را انداخت. ميشود سرنگونش کرد. همين مبارزات است که ميتواند حکومت را در برهه هائى عقب براند و يا قوانين را به نفع مردم بهبود دهد و يا عملا آن را اجرا نکنند. مقاومت زنان عملا همين کار را کرده است. ببينيد قوانين چه ميگويند و واقعيت جامعه چيست! اما کسانى که زير پرچم اصلاح قوانين دارند بين ارتجاع و جنبش حقوق زن پل ميزنند٬ به جائى نميرسند. براى تغييرات جزئى اول بايد گفت اين قوانين را نميخواهيم تا همان تغييرات جزئى هم متحقق شود. کسى که صرفا برای اصلاح این قوانین به جمع آوری امضاء مشغول است٬ ناچار است دست بدامن همين دايناسورهاى اسلامى شود. يعنى آب در هاون کوبيدن. این قوانین و مبلغان آن و حکومتش ضد زن و ضد بشر است. بايد متحدانه برای سرنگونی آن و ساختن یک دنیای بهتر به میدان آمد.
8 مارس٬ روز جهانی زن٬ يک جبهه جهانى عليه تبعيض و براى برابرى است. جنبش آزادى زن در ايران مهمترين سنگر اين جنبش جهانى است که خواستهای خود را حول محور نفى تبعیض جنسی٬ نفى آپارتايد جنسى٬ نفى حجاب٬ کوتاه کردن دست مذهب از زندگى زنان و دولت و آموزش و پرورش٬ و برابرى کامل زن و مرد در تمام شئون اجتماعى متمرکز کرده است. 8 مارس پيروز باد. زنده باد رهروان 8 مارس سوسياليستى. *